پرستار2
به نام خدا
سلام.
خوبین.سلامتین؟
گفته بودم بقیه ی ماجرا رو واستون تاریف میکنم.از اونچایی که مادرم فیزیوتراپ هست،مریض از همه ی نوع ها داره.از محسنیان راد گرفته تا خواهر و بعد مادر محسن یگانه!مادرم با کسی به نام خاله رویا که یکی از اقوامشون بیمار مادر من بود معرفی شد.خاله رویا هم سن خاله بزرگه ی خودمه ولی اسمش خیلی اپدیته!.غزل تا الان پیش خاله میره و فعلا مشکلی خدارو شکر پیش نیمده.من اطلاعات یا خاطرات زیادی ندارم ولی میدونم که چقدر مهربونه.هر روز با وجود بردن غذا برای غزل براش کباب چوبی درست میکنه.
این بود غزل عاشقانه ی من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی